بحث چند هفته پیش افق و این هفته پرگار درباره اختلافات و جدال شیعه و سنی بود. بحثی که مشابهش را هر روز در اطرافمان میبینیم: بین شیعه و سنی، مسلمان و مسیحی و یهودی و … قرنهاست آدمها بر سر عقایدشان میجنگند، میکشند، و کشته میشوند. سوال من این است: مگر چه فرقی میکند؟ چه تاثیری در زندگی من و شما خواهد داشت؟ اینکه در روز قدیر واقعا چه اتفاقی افتاده، اینکه روز عاشورا چه اتفاقی افتاده، یا اصلا اینکه آیا عیسی آب را به شراب تبدیل کرده است؟ موسی دریا را شکافته است؟ چه تفاوتی میکند؟
چرا برای من باید مهم باشد که اثبات کنم دین من بر حق است؟ اگر تمام دستورات دینم را با «فکر و منطق و استدلال» پذیرفته ام، اگر در هیچ جایش منافاتی، تناقضی با احساسم، وجدانم نمی بینم، اگر اجرای دستوراتش آرامم میکند، اگر قوانین انسان دوستانه و بشر دوستانه امروز هم قوانین و دستوراتش را تایید مینند، چرا اصلا باید برایم مهم باشد که دیگران دین مرا بر حق ندانند؟
پس چرا اینطور نیست؟! چرا آدمها بر سر عقایدشان اینقدر سخت، اینقدر شدید، اینقدر گاهی وحشیانه می جنگند؟ به گمان من دلیل اینهمه پافشاری، اینهمه استدلال و بحث، آن تردیدی است که هنوز در دلمان است. ته ته دلمان هنوز شکی هست. آیه هایی، حدیث هایی که هر کار میکنیم با احساس و منطقمان جور در نمیاید، کارهایی که منع شده ایم و نمیدانیم چرا، کارهایی که مجازیم و به نظرمان غیر انسانی، غیر اخلاقیست. ته دلمان شک هست به آنچه یک عمر عقیده داشته ایم اما نمی توانیم، نمی خواهیم شکمان را بپذیریم. پس مجبوریم با چنگ و دندان هم که شده از آن محافظت کنیم.
ولی حتی اگر اثبات شود دین ما (هر چه که هست) بر حق است، اگر همه مردم دنیا هم بپذیرند، برایمان چه فرقی میکند؟ اگر ته ته دلمان هنوز شک هست؟ اگر وجدانمان به هیچ وجه زیر بار نمیرود!
به گمان من بحث های بین شیعه و سنی، اسلام و بودیست و مسیحیت و یهودیت راه فراری است از پرسش های اساسی تر! سوال هایی که وجدانمان میپرسد و با عقایدمان در تناقض اند! سوال هایی که نمیتوانیم فراموششان کنیم.
پرسش اصلی من این است: اگر بر فرض روزی به طریقی اثبات شود که پیامبران از طرف خدا فرستاده نشده بوده اند، اثبات شود که اصلا همه اینها افسانه ای بیش نبوده، و یا برعکس ثابت شود که برحق بوده اند، آیاتشان سخن خدا بوده است، برای شما تفاوتی خواهد کرد؟ اگر با چنین اتفاقی زندگی شما از چیزی که الان هست متفاوت خواهد شد، اگر راه زندگیتان تغییر خواهد کرد به نظر من باید در عقایدتان تجدید نظر کنید.
پی نوشت (1): این قصه سر دراز دارد! دینداران و فیلسوف ها قرن ها درباره اصالت و حقیقت حرف زده اند. اگر به حقیقت دست پیدا کنیم، اتفاقات بیرونی توان تغییر آن را نخواهد داشت، حرف و دستور هیچ کس نظر ما را عوض نخواهد کرد. اگر (و فقط اگر) بتوانیم با وجدانمان به صلح برسیم، راه زندگیمان را پیدا کرده ایم. کاری که احتمالا هیچ دین و مسلکی به تنهایی نخواهد توانست انجام دهد.
پی نوشت (2): دلایل سیاسی و قدرت طلبی که باعث دامن زدن به اختلافات عقیدتی است فراتر از بحث من است.
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...